جدول جو
جدول جو

معنی عمه قزی - جستجوی لغت در جدول جو

عمه قزی
(عَمْ مَ / مِ قِ)
در تداول عوام، عمقزی. (از: عمه عربی، خواهر پدر + قز ترکی، دختر + یاء نسبت) دخترعمه. عمه زاده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ قِ)
مرکب از عم عربی بمعنی عمو، برادر پدر و قز ترکی بمعنی دختر، و یاء نسبت. بر روی هم یعنی دخترعمو. عم زاده
لغت نامه دهخدا
(قُ بْ بی ی)
عمر بن کثیر از محدثان است. وی از سعید بن خبیر حدیث شنیده واز او حسان بن ابویحیی کندی روایت دارد. (سمعانی). عنوان محدث تنها به کسی داده می شد که هم علم و هم تقوای لازم برای نقل حدیث را دارا بود. این افراد با حفظ سنت نبوی، در برابر تحریف ها ایستادند و با نوشتن کتاب های حدیثی معتبر، دین اسلام را به شکل صحیح به نسل های آینده منتقل کردند. آنان نه تنها ناقلان حدیث، بلکه نگهبانان فرهنگ اسلامی بودند که با جدیت در انتقال صحیح معارف اسلامی کوشیدند.
لغت نامه دهخدا
(عَمْ مَ جُزْوْ)
جزوه ای از قرآن کریم است که از سورۀ ’عم یتسألون’ تا آخر سور کوچک قرآن است، و در مکتب های قدیم پیش از تعلیم قرآن عمه جزو را میخواندند. رجوع به عم جزء شود
لغت نامه دهخدا
(عَ قِ)
مرکّب از: عمو، عم عربی + قز ترکی، دختر + یاء نسبت، دخت عم. دخترعمو. در تداول عامه آن را عمقزی گویند که مرکب از عم + قز + ی باشد
لغت نامه دهخدا
دختر عمه
فرهنگ گویش مازندرانی